Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «فرارو»
2024-05-06@19:27:49 GMT

چرا من دیستوپیایی می‌نویسم؟

تاریخ انتشار: ۶ آبان ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۶۲۸۲۴۱۰

چرا من دیستوپیایی می‌نویسم؟

فرارو- مارگارت آتوود داستان‌نویس و منتقد ادبی سرشناس کانادایی است. او جوایز ادبیات پرنسس آستوریاس و آرتور سی. کلارک را دریافت کرده است. او پنج بار برای جایزه بوکر نامزد شده که از این میان یک بار برنده آن بوده است نام او در سال ۲۰۰۱ میلادی در زمره ستاره‌داران پیاده راه مشاهیر کانادا قرار گرفت. کتاب‌های «سرگذشت ندیمه»، «آدمکش کور» (برنده جایزه بوکر سال ۲۰۰۰ میلادی) و «اوریکس و کریک» از آثار شناخته شده او هستند.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

به گزارش فرارو به نقل از نیواستیتسمن، در سال ۲۰۰۱ میلادی نگارش رمان «اوریکس و کریک» را آغاز کردم. من با برخی از زیست‌شناسانی همراه بودم که بر روی پرندگان مطالعه می‌کردند و درباره انقراض احتمالی چندین گونه پرنده در آینده می‌گفتند؛ از جمله پرنده‌ای به نام «یلوه حنایی» و هم چنین در مورد انقراض گونه‌ها به طور کلی بحث می‌کردند. در نهایت، درباره گونه خود یعنی انسان نیز حرف زدیم. چقدر تا منقرض شدن وقت داریم؟ آیا انقراض ما به خودی خود تحمیل می‌شود؟ چقدر محکوم به فنا بودیم؟

زیست‌شناسان دست کم از دهه ۱۹۵۰ میلادی چنین مکالماتی داشته‌اند. پدرم حشره‌شناس جنگل بود و به حماقت‌های جمعی ما انسان‌ها و هم چنین چشم اندازهای جمعی‌مان علاقه زیادی داشت. سر میز شام زمانی که من نوجوان بودم نوعی تاریکی حاکم بود. بله، اوضاع بدتر خواهد شد. بله، اگر خودمان را با بمب اتمی منفجر نمی‌کردیم، احتمالا تا حد مرگ خود را آلوده می‌کردیم. اما نه، مردم نمی‌خواستند با واقعیات روبرو شوند. آنان هرگز این کار را نمی‌کنند تا زمانی که واقعیات اجتناب ناپذیر باشند. تایتانیک غرق ناشدنی بود تا این که ناگهان غرق شد.

این حکایت روزگاری پیش از کاهش جمعیت ماهیان، پیش از افزایش قابل توجه سطح دریا و پیش از آغاز ردیابی گرمایش جهانی جدی بود. این مربوط به زمانی بود که ما هنوز فرصت زیادی برای جلوگیری از بدترین اثرات انتشار کربن داشتیم. اکنون تنها فرصت اندکی داریم، زیرا فرصت‌های دیگر را از دست داده‌ایم. آیا این فرصت را نیز از دست خواهیم داد؟

داستان «اوریکس و کریک» این است که ما در حال حاضر توانایی مهندسی زیستی ویروسی را داریم که قادر است بشریت را خیلی سریع از بین ببرد. ممکن است فردی وسوسه شود که این کار را انجام دهد تا کل زیست سیاره زمین و تمام حیات درون آن را از نابودی به دست گونه ما نجات دهد. آن چه را که «کریک» دانشمند در رمان انجام می‌دهد به عنوان نوعی تریاژ (فرایند اولویت بندی بیماران برای بهره مندی از درمان است که براساس شدت وخامت حال بیمار انجام می‌شود) در نظر بگیرید: اگر بشریت برود، بقیه زندگی باقی می‌ماند اما اگر این گونه نشود زندگی‌ای هم باقی نخواهد ماند.

به احتمال زیاد اگر کاری برای جلوگیری از بحران آب و هوا و انقراض گونه‌های موازی انجام نشود یک کریک در میان ما ظاهر می‌شود که مأموریت دارد سیاره‌مان را از بدبختی نجات دهد. در «اوریکس و کریک» ما باید با یک ارتقا جایگزین شویم: انسان‌هایی فاقد نقص‌های کشنده و امیالی که مار ا به مخمصه وخیم کنونی سوق داده‌اند. انسان‌های جدید نیازی به پوشاک ندارند بنابراین، هیچ صنعت پارچه آلاینده‌ای ندارند. آنان گیاهخواران علف خوار هستند. بنابراین، کشاورزی برای‌شان کاربردی ندارد. آنان فاقد خشونت، خود درمانگر و فاقد حسادت هستند.

با این وجود، «اوریکس و کریک» ماهیتی داستانی دارد. در زندگی واقعی تولید چنین گونه‌ای باورکردنی نیست یا دست کم در کوتاه مدت امکان‌پذیر نخواهد بود. بله، ما در حال حاضر در حال ویرایش ژن هستیم اما نه در مقیاسی که توسط طرح طراحی یک گونه در اوریکس و کریک پیش بینی شده است. اگر بحران آب و هوا بدون کنترل ادامه یابد پیش از آن که بتوانیم یک استراتژی جانشینی را اجرا کنیم ناپدید خواهیم شد زیرا اقیانوس‌ها از بین می‌روند و بخش عمده‌ای از اکسیژن تامین شده برای ما همراه با اقیانوس‌ها از بین خواهد رفت.

کریک باور نداشت که ما اراده یا تمایلی برای معکوس کردن شیوه‌های مرگبار زندگی خود داشته باشیم. ما انسان‌های امروزی تنها برای زنده نگهداشتن سیاره زمین باید حذف شویم. اگر بتوانم ضروری‌ترین ماموریت امروز بشریت را در چند واژه خلاصه کنم می‌توانم بگویم: «ثابت کنید که کریک اشتباه می‌کند».

با این وجود، چگونه می‌توانیم ثابت کنیم کریک اشتباه می‌کند؟ این پرسشی پیچیده است و من مطمئن نیستم که چگونه می‌توانم به آن پاسخ دهم. اگر انتشار گاز دی‌اکسید کربن جهانی را معکوس کنیم و گرمایش جهانی را متوقف کنیم و این یک «اگر» بزرگ است در آن زمان دست کم کار را آغاز کرده ایم. با این وجود، بخش‌های دیگری از مخمصه وجود دارد: آلودگی شیمیایی سمی تقریبا همه چیز، تخریب مداوم اکوسیستم ها، هرج و مرج اجتماعی که در زمان وقوع قحطی، آتش‌سوزی، سیل و خشکسالی ایجاد می‌شود و دولت‌ها دیگر نمی‌توانند با آن کنار بیایند همگی مشکلاتی منکوب کننده به نظر می‌رسند. یک نکته مسلم است: اگر مردم امید خود را از دست بدهند در واقع هیچ امیدی وجود ندارد.

در تلاشی کوچک برای آغازی همراه با امید، در یک آزمایش فکری شرکت کردم. این آزمایش که «اتوپیا (آرمانشهر) عملی» نامیده شد در یک پلتفرم یادگیری تعاملی آنلاین به نام «دیسکو» انجام شده است. گمان می‌کنم این پروژه پاسخی به پرسشی بود که اغلب از من پرسیده شده است: چرا تنها درباره دیستوپیا (ویران شهر) نوشته‌اید و هرگز درباره اتوپیا (آرمانشهر یا مدینه فاضله) نوشته‌ای ندارید؟

پاسخ من پیش‌تر چیزی شبیه به این بود. در اواسط تا اواخر قرن نوزدهم «اتوپیا» سایه‌ای سنگین بر روی سیاره زمین داشت. در ادبیات حضور اتوپیا به چشم می‌خورد. برای مثال، در «اخبار از ناکجا آباد» نوشته «ویلیام موریس» که در آن افراد زیبا هنرها و صنایع دستی زیادی را در محیط‌های طبیعی دوست داشتنی خلق می‌کردند یا در «عصر بلورین» اثر «ویلیام هنری هادسون» که فقر و جمعیت بیش از حد را با حذف رابطه جنسی حل می‌کرد و یا در «نگاه به عقب» نوشته «ادوارد بلامی» که کارت‌های اعتباری را پیش بینی کرد و جزو پرفروش‌ترین‌ها بود. سپس چشم اندازهایی از آینده مملو از تجهیزات و فناوری‌های جدید وجود داشت: سفر هوایی، زیر دریایی‌ها، وسایل نقلیه حمل و نقل سریع از انواع مختلف. بسیاری از چیزهای متحول‌کننده پیش‌تر اختراع شده بودند مانند قطارهای بخار، چرخ خیاطی و دوربین و تجهیزات عکسبرداری.

انتقاد از سرمایه‌داری در این اتوپیاها چه ادبی و چه واقعی امری معمول بود: مطمئناً این سیستم درنده، با چرخه‌های رونق و رکود و استثمار شدید کارگری‌اش باید با چیزی برابرتر، با توزیع ثروت و تقسیم کار جایگزین می‌شد. اتوپیاها به طور کلی به مشکلاتی پرداخته‌اند که دوران خود را آزار می‌داد: در قرن نوزدهم، فقر و ازدحام بیش از حد، بیماری‌های گسترده، آلودگی صنعتی و شهری، وضعیت کارگران و «مسئله زنان» به‌عنوان مشکلات آن دوران تلقی می‌شد. هر اتوپیایی که من با آن برخورد کرده‌ام راه حل‌هایی برای هر کدام از مشکلات ارائه کرده است.

با این وجود، پس از آن قرن بیستم آمد. اتوپیاهای ادبی ناپدید شدند. چرا این گونه شد؟ احتمالا بدین خاطر که آن قرن شاهد کابوس‌های متعددی بود که به عنوان دیدگاه‌های اجتماعی اتوپیایی آغاز شد. اتحاد جماهیر شوروی از طریق رویاهای بلشویک‌های قدیمی به وجود آمد اما سپس به دیکتاتوری استالین تبدیل شد که بلشویک‌های قدیمی را همراه با میلیون‌ها نفر دیگر از بین برد. رایش سوم هیتلر از طریق وعده ایجاد شغل برای همه یعنی همه آلمانی‌های «واقعی» با نتایجی که می‌دانیم قدرت مطلق را به دست آورد.

نمونه‌های دیگر نیز بسیار زیاد هستند که نمی‌توان آن را فهرست کرد اما یک نتیجه احتمالی این است که اتوپیاهای ادبی غیر قابل قبول شدند در حالی که دیستوپیاهای ادبی مانند «۱۹۸۴» جورج اورول تا حد زیادی الهام گرفته از نمونه‌های واقعی بودند. آیا این بدان معناست که ما باید تلاش برای بهبود اوضاع را متوقف کنیم؟ به هیچ وجه. اگر از تلاش برای بهتر شدن دست برداریم نتیجه بدتر خواهد شد و به هر حال در نهایت دچار دیستوپیا خواهیم شد اما این بدان معنی است که ما باید از مشکلات آگاه باشیم.

بار دیگر به پرسش اصلی‌ای باز می‌گردم که از من پرسیده می‌شد: چرا یک اتوپیا نمی‌نویسم؟ به من می‌گفتند اتوپیایی بنویس و کمی ما را امیدوار کن!

اتوپیاهای ادبی به عنوان داستان، چالش برانگیز هستند زیرا این تمایل در آن نوع از ادبیات وجود دارد که همانند برنامه‌های درسی یا گزارش‌های دولتی خوانده شوند. همه چیز عالی است پس تضاد کجاست؟ من تمایلی به تلاش نداشتم. پس چرا یک طرح درس واقعی را امتحان نکنید؟ ایده‌های عملی که ممکن است در واقع به مشکلات مبرم زمان ما بپردازد همان گونه که اتوپیاهای ادبی در گذشته تلاش کرده بودند این کار را انجام دهند.

سپس یک پلتفرم یادگیری تعاملی تازه به نام «دیسکو» عرضه شد. افراد حاضر در پلتفرم پرسیدند آیا من با آنان کاری انجام می‌دهم؟ من گفتم: «بله، اتوپیاهای عملی». به طور خلاصه، آیا ما می‌توانیم جامعه‌ای ایجاد کنیم که کربن بیشتری نسبت به تولید خود جذب کند و در عین حال جامعه‌ای عادلانه‌تر و برابرتر ایجاد کنیم: چه چیزی بخوریم؟ چه کسی یا چه چیزی غذای ما را تولید می‌کند؟ کجا زندگی کنیم؟ در خانه‌های ساخته شده از چه چیزی؟ مواد باید جدید باشند. چه چیزی بپوشیم؟ لباس‌مان از چه چیزی ساخته شده باشد؟ زیرا صنعت پوشاک یک آلاینده بزرگ کربن است؟ درباره منبع انرژی چطور؟ و سفر و حمل و نقل چگونه خواهد بود؟

علاوه بر این موارد ما باید در نظر بگیریم که مردم چگونه بر خود حکومت کنند و چگونه ثروت‌شان را به اشتراک بگذارند. آیا سیستم مالیاتی وجود خواهد داشت؟ آیا نهادهای خیریه وجود خواهد داشت؟ چه ساختارهای سیاسی‌ای خواهیم داشت؟ در مورد مراقبت‌های بهداشتی ما چطور؟ در مورد برابری جنسیتی چطور؟ درباره توزیع ثروت و منابع وضعیت چگونه خواهد بود؟ در صورت وجود، چه نوع هنر و سرگرمی‌ای خواهیم داشت؟ آیا هنوز از کاغذ کتاب چاپ خواهیم کرد و از چه نوع کاغذی؟ صنعت محصولات زیبایی بیهوده است: آیا ما لوسیون دست‌مان را خود درست خواهیم کرد؟ آیا اینترنت خواهد بود و اگر چنین است چه میزان انرژی مصرف می‌کند؟ آیا نیروی پلیس از هر نوعی وجود خواهد داشت؟ سیستم قضایی؟ یک ارتش؟ و در مورد مدیریت پسماند چطور؟ وضعیت تشییع جنازه چطور خواهد بود؟ سوزاندن مردگان دی اکسید کربن تولید می‌کند و چه جایگزین‌هایی برای خروج دود وجود خواهد داشت؟

با طرح این پرسش‌ها متوجه شدیم که هیچ ایده‌ای درباره آن نداشتیم. دعوت از میهمانان ویژه با آگاهی عمیق از این مسائل به ما نشان داد که بسیاری از آنان از کاری که دیگران انجام می‌دهند بی‌اطلاع هستند. بنابراین، افزایش آگاهی، به اشتراک گذاشتن اکتشافات و تجسم راه‌های پیوستن به نیروها بخشی از پروژه ما شد. بحران آب و هوا چند بعدی است. هر راه حلی برای آن نیز باید چند بعدی باشد و این راه حل‌ها برای موثر بودن باید توسط بخش بزرگی از جامعه اتخاذ شود.

ما به عنوان یک گونه در حال نزدیک شدن به یک وضعیت تهدید کننده زندگی هستیم. ما دانش زیادی داریم: ما می‌دانیم مشکلات چیست و می‌دانیم کم و بیش برای حل آن‌ها چه باید کرد. تجهیزات مناسب چیزی است که ما در حال حاضر در سطح گسترده‌ای در اختیار داریم و هر هفته در حال اختراع بیش‌تری هستیم: مواد جدید، تکنیک‌های جدید، ماشین آلات و فرآیندهای جدید. در سطح خانوارها و حتی شهرها ما دانشی را لازم داریم تا شیوه زندگی خود را دوباره ابداع کنیم.

با این وجود، آن چه در حال حاضر کم داریم اراده است. آیا ما در برابر چالش‌ها هستیم؟ آیا می‌توانیم با وظایف پیش رو روبرو شویم؟ یا ترجیح می‌دهیم بی‌هدف حرکت کنیم. فکر می‌کنیم کسی یا چیزی برای نجات ما از آسمان فرود می‌آید؟ اراده و امید به هم مرتبط هستند: هیچ کدام بدون دیگری فایده‌ای ندارند. برای آن که امید موثر باشد باید بر اساس آن عمل کرد اما بدون هیچ امیدی اراده مبارزه از دست می‌رود.

با این وجود، حتی اگر دانش، تجهیزات و اراده داشته باشیم باز هم به شانس نیاز داریم. با این وجود، شانس فارغ از هوای خوب چیست. یک ضرب المثل قدیمی می‌گوید: «ما خودمان شانس‌مان را می‌سازیم». پس بیایید کمی شانس داشته باشیم.

منبع: فرارو

کلیدواژه: مارگارت اتوود ادبیات وجود خواهد حال حاضر انسان ها چه چیزی

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت fararu.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «فرارو» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۶۲۸۲۴۱۰ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

نگران آینده پزشکی ایران هستم/ بحران پرستاری سراغ پزشکی خواهد آمد

به گزارش خبرگزاری مهر، علی جعفریان، در سخنرانی که در چهل و پنجمین کنگره جامعه جراحان ایران داشت، با بیان اینکه حوزه پزشکی به سه دلیل باعث افتخار برای کشور شده است، گفت: یکی اینکه جامعه پزشکی پیوسته به دنبال پیشرفت بوده است، دوم اینکه همه به دانش آموختگان جامعه پزشکی نیاز داشتند و سوم، مداخله دولت در آن کم بوده یا توانایی دخالت نداشته است. از روزی که حاکمیت و دولت در این مسیر مداخله کردند به عنوان مثال تعیین تعرفه‌های پزشکی، مشکلات جدی به وجود آمده است.

وی افزود: افزایش ظرفیت پذیرش دانشجو مهم نیست، چون در این شرایط با پول مردم برای کشورهای حوزه خلیج فارس، اروپا، کانادا و استرالیا پزشک تربیت می‌کنیم و نتیجه آن مهاجرت خواهد بود.

جعفریان ادامه داد: هیچ تعهدی نیز برای عدم خروج آنان وجود ندارد، حتی جریمه و تعیین تعرفه نقدی کارساز نیست چون در نهایت امکان خروج قاچاقی پیدا می‌شود. راهکار این است که محیط کار فعالیت و معیشت برای جامعه پزشکی به طور متعارف و منطقی درست شود. یکی از ابزارها واقعی سازی تعرفه است که متأسفانه اختیار تعیین آن از وزارت بهداشت گرفته شد و به دولت رسید در نهایت شاهد پایین‌ترین حق ویزیت در کشورمان در مقایسه با کشورهای منطقه و جهان هستیم.

وی افزود: ویزیت دو سه دلاری پزشک ایرانی در مقایسه با کمترین حق ویزیت پزشکان منطقه که ۱۵ دلار است. این پزشک وقتی مهاجرت کند همین ویزیت سه دلاری (کمتر از دویست هزار تومان در ایران)، به یک پزشک ایرانی در کشورهای حوزه خلیج فارس ۳۰ دلار پرداخت می‌شود. کمبود پزشک در این کشورها باعث می‌شود تعرفه بالا برود چون طبابت و اشتغال در حرفه‌های وابسته پزشکی یک کار سخت و با مسئولیت بالا است.

جعفریان گفت: مسئولیت و دشواری شغلی یک پزشک با یک نفر بلاگر تفاوت دارد. همه نقاط دنیا به دنبال نیروی کار است و این یک چالش جهانی محسوب می‌شود. چرا آلمان این حجم تقاضای نیروی کار دارد، چون کمبود دارد. نکته اینکه از پرستاران ایرانی برای کار در آلمان فقط آشنایی با زبان آلمانی درخواست می‌شود، چون کمبود دارند.

وی افزود: این چالش یعنی کمبود پرستار در کشورمان جدی است و الان بسیاری از بخش‌های درمانی آماده بهره برداری، به دلیل نبود پرستار همچنان تعطیل است. این بحران در آینده نزدیک به سراغ برخی رشته‌های پزشکی خواهد رفت و روزی می‌رسد که حتی متخصص بیهوشی برای شروع یک عمل جراحی نداشته باشیم و با مدلی که مدیریت می‌شود همانند دهه شصت دچار کمبودهایی خواهیم شد. ولی اگر فضا مساعد شود همه نیروهای انسانی جذب خواهند شد.

فقدان انگیزه برای گرایش به رشته‌های پزشکی

جعفریان گفت: رشته‌های رزیدنتی چرا باید ظرفیت خالی داشته باشند؛ یک زمانی رقابت‌ها فوق العاده سخت و دشوار بود ولی الان برخی رشته‌ها فاقد متقاضی است. تخصص‌های اطفال، طب داخلی، طب اورژانس و بیهوشی در سال‌های اخیر اصلاً متقاضی نداشته است. وقتی طب اورژانس متقاضی ندارد در اصل آینده این رشته تعطیل است و افزایش ظرفیت پذیرش معنایی ندارد. در رشته‌های جراحی عمومی، نورولوژی (مغز و اعصاب)، کاردیولوژی (قلب و عروق) که از رشته‌های پر طرفدار است، امسال ظرفیت خالی داشتیم و متقاضی وجود نداشت.

وی افزود: چالش جذب نیروی انسانی است و با این نسل جدیدی که داریم چالش‌ها عمیق‌تر خواهد شد. الان فلوشیپ جراحی عروق در دانشگاه‌های علوم پزشکی کشور با ظرفیت خالی روبرو شده و تمایلی به تحصیل در این رشته وجود ندارد. آیا کشور به جراح عروق احتیاج ندارد، این رشته پر دردسر و پر زحمت با اورژانس زیاد ولی با درآمد پایین است، چرا و با چه انگیزه یک پزشک باید به این رشته ورود کند، به جای آن با مدرک پزشکی عمومی خود به جراحی و مداخلات زیبایی گرایش پیدا می‌کند چون بدون دغدغه و دردسر درآمد خوبی خواهد داشت. تا زمانی که هر چیزی در جایگاه خود قرار نگیرد، امکان مقابله و برخورد با رفتارهای غیر عرف و نا معمول در این حوزه برقرار نخواهد شد. راهی بجز تبعیت از مسیری که همه دنیا در آن قرار گرفتند و موفق شدن وجود ندارد.

چالش مهم حوزه بهداشت و درمان

دبیر علمی کنگره جامعه جراحان ایران گفت: بعد از چالش نیروی انسانی، چالش مهم بعدی دارو و تجهیزات پزشکی است. به دلایل تحریم‌ها و از نظر تأمین منابع مالی مشکلاتی وجود دارد. حتماً دیدید که هر چند وقت، یک یا چند دارو کمیاب می‌شود؛ حتی داروی ایرانی که قبلاً در کشور تولید می‌شد ولی اکنون به دلیل نبود مواد اولیه با مشکل تولید مواجه شده است. یکی از داروهای مهم و کاربردی در بخش پیوند "فیبرینوژن" است که متأسفانه از چندین ماه پیش موجود نداریم. این به قیمت جان بیمار تمام می‌شود، چون اگر یک بیمار مشکل انعقادی داشته باشد و داروی فیبرینوژن در اختیار نداشته باشیم، متأسفانه فوت خواهد کرد. جایگزین مناسب و مؤثری به اندازه فیبرینوژن وجود ندارد. به عنوان مثال داروی دیگری در دنیا وجود دارد که اگر قبل از پیوند به بیمار تزریق کنیم، احتمال خطر نارسایی کلیه را پایین می‌آورد (برای مهار سیستم ایمنی) ولی متأسفانه ۱۰ سال است که نتوانستم این دارو را در ایران تهیه کنم و همیشه هم بهانه‌ای وجود دارد. این دارو با فناوری بالا تولید می‌شود و شاید تولید داخلی آن در ایران صرفه اقتصادی ندارد، چون حجم بالایی در کشور نیاز نداریم. گاهی اوقات متعاقب پیوند کبد به دلیل مصرف داروهای سرکوب کننده سیستم ایمنی، کلیه‌ها نارسا می‌شود و کار به دیالیز و حتی مرگ می‌انجامد و اگر این دارو قبل از پیوند مصرف شود جلوی مرگ را خواهد گرفت.

وی افزود: اگر تجهیزات پزشکی مورد استفاده، خراب شود الان من نمی دانم می‌توانیم مجدد تعمیر یا جایگزین آن را خریداری کنیم. یک دستگاه "اکارتور" داریم که برای باز کردن قفسه سینه جهت انجام پیوند کاربرد دارد و چندین سال پیش با قیمت ۱۲۰ هزار دلار برای بیمارستان خریداری کردیم. این وسیله تا پنج سال پیش با همین قیمت در ایران موجود بود ولی الان هرچه پیگیر آن هستیم پیدا نمی‌شود.

جعفریان ادامه داد: اگر دستگاه MRI بیمارستان خراب بشود با این تعرفه‌ها و مبالغ دریافتی، امکان تعمیر دشوار و خرید مجدد یا جایگزینی مقدور نخواهد بود. این دستگاه بعد از پنج شش سال استفاده، خراب خواهد شد و باید جایگزین شود؛ سوال من این است آیا در هنگام تعیین تعرفه‌ها چنین نکته‌ای مورد توجه قرار گرفته است، بی شک این تعرفه‌ها پوشش نمی‌دهد.

هشدار؛ آنچه در طولانی مدت به دست آوردیم از دست می‌دهیم

وی افزود: با توجه به این نکات و برخی دیگر از مشکلات حوزه سلامت، اگر به فکر نباشیم بی شک پیشرفتی که طی چهار دهه اخیر به آن رسیدیم و جایگاه ایران را به اذعان دنیا در نقطه‌ای خوب قرار داد، چه در خدمات اولیه سلامت و چه در ارائه پیشرفته‌ترین خدمات درمانی پزشکی و…، متأسفانه از دست خواهیم داد.

جعفریان گفت: ارتباطات بین المللی ضعیف است، امکان اعزام افراد به خارج را نداریم تا دانش جدید کسب کنند، چون هزینه‌ها بالا است بنابر این از علم عقب خواهیم ماند. بسیاری از پیشرفت‌های به دست آمده مدیون همین آموزش‌هایی است که بزرگان و نسل‌های قبلی بابت آن به خارج از کشور رفتند، آموختند و برای آموزش به کشور بازگشتند. همه موفقیت‌های ما از جمله جراحی قلب، جراحی مغز، پیوند و…، به همین شکل محقق شده است.

وی افزود: فکر می‌کنید استاد قوام زاده چطور پیوند مغز استخوان را در کشور راه اندازی کرد. ایشان چند سال در سوئد وقت گذاشت و یاد گرفت و سال‌ها پیش در بیمارستان شریعتی آن را راه اندازی کرد و اکنون بزرگ‌ترین مرکز پیوند سلول‌های بنیادین مغز استخوان است. الان ارتباط‌های بین المللی ضعیف شده و حضور در کنگره‌های خارج از کشور به دلیل هزینه بالا تقریباً امکان پذیر نیست چه برسد به ۶ ماه فرصت مطالعاتی. در نتیجه، آنچه به دست آوردیم آهسته از دست می‌دهیم. اگر حاکمیت تلاش کند تا سهمی از تولید ناخالص ملی که در بودجه کشور تعیین شد و برای بخش سلامت افزایش یافت، به درستی تخصیص داده شود، بسیاری از مشکلات رفع یا کنترل خواهد شد.

جعفریان ادامه داد: سیستم بهداشت اولیه شهری هنوز تکمیل نشده و این امر مهم هم به نیروی انسانی و هم پول و تخصیص بودجه کافی نیاز دارد. اگر به این نکات در زمان مناسب توجه نشود به جایی می رسیم که مجبور می‌شویم پزشک خارجی به کشور دعوت کنیم و نکته مهم اینکه بودجه‌ای برای جذب آن نداریم. نکته مهم دیگر اینکه آن سال‌ها ایران خوب پول می‌داد و پزشکان خارجی به ایران می‌آمدند ولی الان با کدام پول می‌شود پزشک خارجی جذب کرد. الان پزشک هندی و بنگلادشی به انگلیس می‌رود و درآمد خوبی خواهد داشت؛ به عمان، قطر، عربستان می‌رود چرا به ایران بیاید؟ ما پولی برای پزشک خارجی نداریم، اگر داریم که باید به پزشکان ایرانی بدهیم چون ۱۰ برابر بهتر از پزشک خارجی کار و تلاش می‌کنند.

وی افزود: یکی از تلاش‌های اصلی و اهداف مهم برای تشکیل وزارت بهداشت، این بود که دیگر پزشک هندی، فیلیپینی و بنگلادشی در ایران نباشد. اگر نگاه عمیق حاکمیتی نداشته باشیم با سیاستگذاری غلط، از یک طرف نیروی انسانی که با هزینه بالا تربیت شده است را از دست می‌دهیم و از سوی دیگر از دنیا عقب می‌مانیم چون با علم روز دنیا جلو نمی‌رویم.

جعفریان ادامه داد: با افزایش ظرفیت و احتمال اینکه عده‌ای در این مسیر باقی خواهند ماند، فقط بودجه کشور و فرصت‌ها را هدر خواهیم داد. من خیلی نگران آینده هستم و هر جا توانستم بر حسب وظیفه این نکات را بارها گوشزد کردم و بیش از این امکان تذکر دادن ندارم.

استاد دانشگاه علوم پزشکی تهران افزود: من مسئول هشدار دادن و یا جمع آوری شواهد برای اینکه بگویم در معرض خطر هستیم و باید چاره‌ای اندیشید، نیستم. مسئول جمع آوری شواهد و اینکه ببینیم از میان دانش آموختگانی که طی این سال‌ها تربیت شدند چند نفر در کشور به طور جدی مشغول خدمت هستند، من نیستم بلکه وزارت بهداشت مسئول است.

وی در پایان سخنرانی خود در کنگره جامعه جراحان ایران، گفت: باید ببینند دانش آموختگان مملکت کجا و چگونه خدمت می‌کنند. دانشیار ما با ۱۵ سال سابقه فعالیت ترک وطن می‌کند. استاد تمام دانشگاه با ۳۰ سال سابقه در رشته روانپزشکی که در واقع این تخصص در هر کشور با فرهنگ آن کشور ارتباط دارد و جزو مقدمات فعالیت در این تخصص است، متأسفانه مهاجرت می‌کند. با قاطعیت می‌توان گفت هیچکدام از پزشکان ایرانی، خارج از مرزهای کشور بیکار نخواهند ماند. آموزش پزشکی ایران همیشه سطح خوبی داشته و پزشکی ایرانی در هر نقطه جهان جایگاه خوبی دارد و موفق خواهد بود. دنیا در حوزه پزشکی با کمبود نیروی انسانی روبرو شده که بعد از دوران کرونا این خلاء بیشتر نمایان شد.

جعفریان تاکید کرد: اکنون شرایط به گونه‌ای شده که مثلاً در ایالت تنسی موانع کاری پزشکان خارجی را حذف کردند و از پزشکان در هر حیطه‌ای برای کار استفاده می‌کند؛ حتی ممکن است از یک متخصص مغز و اعصاب به عنوان پزشک خانواده استفاده کند و اگر درآمد برای پزشک خوب باشد ممکن است تن به این کار بدهد. ناراحت کننده اینکه چرا باید شرایط را به این حد برسانیم که پزشک پرورش یافته در کشور تن به این وضعیت بدهد.

کد خبر 6098720 حبیب احسنی پور

دیگر خبرها